کد مطلب:243750 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:245

دیدار ذوالقرنین و ابراهیم
[12] 3 - و نیز روایت كرده است:

محمد بن خالد با واسطه از ابو جعفر (امام جواد علیه السلام) روایت كرده كه گفت: ذوالقرنین با ششصد هزار سوار، حج گزارد؛ چون داخل حرم شد، چند نفر از یارانش، او را تا كعبه همراهی كردند؛ وقتی بازگشت، گفت: مردی را دیدم كه هرگز نورانی تر و خوش سیما تر از وی را مشاهده نكرده بودم.

گفتند: او، ابراهیم خلیل الرحمن است.

گفت: مركبها را زین كنید؛ بی درنگ و در مدت زمان زین كردن یك مركب، ششصد مركب، مهیا گردید. امام علیه السلام گفت: سپس ذوالقرنین گفت: نه، بلكه به دیدار خلیل الرحمن می رویم؛ او به راه افتاد و نخبگان یاران او نیز پشت سرش به راه افتادند و رفتند.

حضرت ابراهیم علیه السلام از او پرسید: چگونه روزگار را سپری كردی؟ ذوالقرنین در جواب حضرت گفت: با یازده كلمه كه عبارت است از: منزه است آنكه او، پایدار فنا ناپذیر است؛ منزه است، آنكه او، دانایی است كه فراموش نكند؛ منزه است آنكه او، نگهدارنده ای است كه به زمین نمی زند؛ منزه است آنكه او، بینا است و هرگز دچار شك و تردید نمی شود؛ منزه است آنكه او، نگهبان پاینده ای است كه خوابش نگیرد؛ منزه است آنكه او، پادشاهی است كه قصد كرده نشود (كسی طمع نیل به پادشاهی اش نكند)؛ منزه است آنكه او، عزیز است و هرگز مورد ستم قرار نگیرد؛ منزه است آنكه او، پرده نشین است و مشاهده نگردد؛ منزه است آنكه او، فراخ دست (بخشنده ای) است كه در زحمت نیفتد؛ منزه است آنكه او، همیشه در كار است و



[ صفحه 17]



مبرا از بازی است؛ منزه است آنكه او، همیشگی و فارغ از سهو و غفلت است». [1] و


[1] قصص الانبياء: 122 ح 124.